نی نی مامان

عیدانه

زکوی یار می آید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل بر افروزی به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی به گلزار آی که از بلبل غزل گفتن بیاموزی دیگه سال 90 داره تموم میشه و به عید می رسیم دختر گل مامان چقدر خوبه که شما هم امسال با من و بابایی هستی خدا تو رو برای ما نگه داره ان شاله همیشه صحیح و سلامت باشی مامانی عشق مامان امسال من و تو از همیشه دنیا سر سفره هفت سین به هم نزدیکتریم بهترین آرزوها رو برای تو و همه خانواده دارم تو هم یادت باشه واسه همه دعاهای خوب خوب کنی من با داشتن تو خوشبخترین مامان دنیام   امسال رو با هم با توکل به خدا شروع می کنیم عسلم قوی شو و به موقع به دنیا بیا شما الان تو هفته 30 هستی و دیگه چ...
28 اسفند 1391

روزانه هایم با توووووووووو

دختر گلم عسل مامان خوبی دیگه حسابی بزرگ شدی گل مامان  تکونات رو قشنگ احساس می کنم وقتی چیزی رو دوست داری و تکون می خوری می میرم ار حس قشنگ بودنت  ممنونم از بودنت .........خدا جون متشکرم که این نعمت زیبا رو به من دادیییییییییی....عسل مامان این روزا همه دارن برای سال اینده شما لباس می بافن منو شما هم که هر روز با هم میایم سر کار و بر می گردیم یه روزی دلم برای این روزای زیبای با هم بودنمون تنگ می شه عزیزکمممممممممم تمام تلاشم رو می کنم که این روزها رو از دست ندممممممممممم  تا روزی که بیای تو بغلمممممممم همیشه بامنی و این حسی هست که من و تو با هم داریم برای همیشه خاص و به یاد موندنییییییییییییییی خدا جونم بازم مرسی از این شکوفه ز...
1 اسفند 1391

سلامتی با شکوهترین هدیه خدا

عسلم خوشگلممممممممممم بالاخره دوباره شما رو دیدیم منو بابا و مامانی با هم رفتیم سونو سه بعدی تا سلامت شما بررسی بشه و ما خیالمون راحت بشه ساعت 5 رفتم تو روز یکشنبه 24 دی ماه وقتی از جام پاشدم اقای دکتر بهنیا گفتن که شما صحی و سلامتیییییییی شکر خدا و ما قراه مامانو بابای یه گل دخترررررررررررررررررررررررررر نازنین بشیم ان شااله هورااااااااااااااااااا یه دختر داریم شاه نداره ت خوشگلی تا نداره الهی من فدات بشم که وجودت همش خیر و برکته دختر گلمممممممممممم دلم از الان تنگ دیدنته که قراره مونس من وبابای بشیییییییییییییی حالا دیگه قوی و محکم تکون می خوره و داری 21 هفتگی رو هم تموم می کنی تازه فردای اون روز من و مامانی رفتیم یه عالمه واسه شما گل دخت...
30 دی 1391

بهترین تعمت خدا سلامتیییییییییییی

عزیزکم 30 ابان رفتیم سونو ان تی و ازمایش های غربالگری شما رو دوباره دیدم دست های قشنگت اون مماخ خوشگلت لب و دهن کوچولوت شکر خدا صحیح و سلامت بودی تو 12 هفته و دو روزگی ان شااله همیشه عمرت سلامت باشی عزیزممممممممممم وروجک گوگولی من عاشقتم تا همیشههههههههههههههههههههههههههههههه     و اینم دومین عکس شما  ...
14 آذر 1391

یواش یواش صداش میاد

عسل مامان عشق مامان بالاخره صدای قلب ناز شما رو شنیدیم 25 مهر با بابایی رفتیم سونوگرافی که واسه اولین بار شما رو ببینیم عزیز دلم آقای دکتر دو بار صدای قلبتو برامون گذاشتتتتت دلم می خواست همون جا بمونم و همش بشنوم باورم نمی شد این صدای قلب زیبای شماست عزیز دلم بابایی هم کلی از دیدن شما ذوق کرده بود همش می گفت اینقدر کوشولو هست هههههههههههههه خدا جونم مرسی باورم نمی شه من و این همه خوشبختی خدا جونم شکرت از این نعمت که به ما دادی خودت در پناه مهربونیت صحیح و سالم حفظش کننننننننننننننننن ...
30 مهر 1391

اولین ویزیت

جوجه کوچولوی مامان امروز رفتم پیش یه خانم دکتر مهربون خانم دکتر شادانلو گفت هفته دیگه برم شما رو ببینم و یه سری آزمایش داد عزیزم شما دیگه داری بزرگ می شی و منو یه کوچولو اذیت می کنی ان شااله که همیشه صحیح و سالم باشی و به سلامتی قدم رو چشم مامان و بابا بذاری دوست دارم نازنین مامان مواظب خودت باش و قوی باش دوست دارم خیلی زیاددددددددددددددددددددددد
18 مهر 1391

سپاس خداوند ‌را‌ ‌كه‌ نخستين موجود است ‌و‌ پيش ‌از‌ ‌او‌ هيچ نبود ‌و‌ آخرين موجود است ‌و‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌او‌ هيچ نباشد

سپاس می گوییم خداوند مهر و ماه را برای تمام نعمتهایی که به ما ارزانی داشت , برای تمام روزهای آفتابی و برای تمام روزهای غمگین ابری و بارانی, برای غروبهای آرام و شبهای تاریک و طولانی, برای تمام چیزهایی که به ما قرض داد و باز پس گرفت, برای تمام لبخند های محبت بار و دستهای یاری رسان برای همه ی آن عشق و محبت و چیزهای شگفت انگیزی که دریافت کردیم ؛ برای تمام گلها و ستارگان برای تداوم حیات , برای سر پناهی که در اختیارمان نهاد برای غذایمان و بر آورده کردن تمام نیازهایمان برای سلامتی و بیماری , برای غمها و شادیها برای تمام تنهاییها, مسائل و مشکلات, تردیدها و اشکها , چرا که همه ی اینها برای نزدیکتر شدن به ا...
1 مهر 1391

وقایع اتفاقیه

سلام دوباره خوب این چند وقت تو زندگیمون مثل یه انفجار بود .......پدر بزرگ مهربونم به دیار باقی رفت کمتر از یه هفته بعد از اسباب کشی درست شب سومش دایی خوب و مهربون همسری هم خیلی ناگهانی به رحمت خدا رفت......یه شوک بزرگ برای همه به خصوص بچه های نازنین و همسرش.........روزای خیلی بدی بودن که داریم یواش یواش پشت سر می ذاریمشون ........همسری با این اتفاقا یه خورده حالش ناخوش شد که شکر خدا داره بهتر می شه و اگه خدا بخواد و صلاح بدونه و من وهمسر لایق باشیم یواش یواش نوبت اومدن نی نی گولو هست .......به دختر داییش قول دادم که خاله نی نی باشه....الهی بمیرم کلی ذوق ی کرد که اگه تو بچه دار بشی من واسه اولین باره که خاله می شم   امیدوارم خدای مه...
18 شهريور 1391

یه مهمون عزیز

خوب وایییییییی هفته دیگه یه مهمون کوچولوی قلمبه داریمممممممممم نمی دونین چقدر ذوق دارم این قلمبه خان مثل خواهر زاده می مونه برامممممممممممممممم همه با خوشحالی منتظریم هورااااااااااااااااااااا خاله راحیل و رادوین کوچولو میان پیشمون دلم برای هر دوشون تنگ شده یه عالمههههههههههه ...
4 ارديبهشت 1391