نی نی مامان

سپاس خداوند ‌را‌ ‌كه‌ نخستين موجود است ‌و‌ پيش ‌از‌ ‌او‌ هيچ نبود ‌و‌ آخرين موجود است ‌و‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌او‌ هيچ نباشد

سپاس می گوییم خداوند مهر و ماه را برای تمام نعمتهایی که به ما ارزانی داشت , برای تمام روزهای آفتابی و برای تمام روزهای غمگین ابری و بارانی, برای غروبهای آرام و شبهای تاریک و طولانی, برای تمام چیزهایی که به ما قرض داد و باز پس گرفت, برای تمام لبخند های محبت بار و دستهای یاری رسان برای همه ی آن عشق و محبت و چیزهای شگفت انگیزی که دریافت کردیم ؛ برای تمام گلها و ستارگان برای تداوم حیات , برای سر پناهی که در اختیارمان نهاد برای غذایمان و بر آورده کردن تمام نیازهایمان برای سلامتی و بیماری , برای غمها و شادیها برای تمام تنهاییها, مسائل و مشکلات, تردیدها و اشکها , چرا که همه ی اینها برای نزدیکتر شدن به ا...
1 مهر 1391

وقایع اتفاقیه

سلام دوباره خوب این چند وقت تو زندگیمون مثل یه انفجار بود .......پدر بزرگ مهربونم به دیار باقی رفت کمتر از یه هفته بعد از اسباب کشی درست شب سومش دایی خوب و مهربون همسری هم خیلی ناگهانی به رحمت خدا رفت......یه شوک بزرگ برای همه به خصوص بچه های نازنین و همسرش.........روزای خیلی بدی بودن که داریم یواش یواش پشت سر می ذاریمشون ........همسری با این اتفاقا یه خورده حالش ناخوش شد که شکر خدا داره بهتر می شه و اگه خدا بخواد و صلاح بدونه و من وهمسر لایق باشیم یواش یواش نوبت اومدن نی نی گولو هست .......به دختر داییش قول دادم که خاله نی نی باشه....الهی بمیرم کلی ذوق ی کرد که اگه تو بچه دار بشی من واسه اولین باره که خاله می شم   امیدوارم خدای مه...
18 شهريور 1391

درد دل

سلام عزیز دلم ماه رمضون هم رسید .....من ماه رمضون دنیا اومدم می خواستیم از این ماه رمضون واسه اومدن شما برنامه بریزیم   گویا یه کم حساب کتابامون به هم ریخت نمی دونم قسمت چیه  از خدا می خوام تو این ماه مهمونیش اگه من و همسرم لیاقتشو داریم تو رو زودتر به ما بده .....اگه نه که هر چی صلاحشه راستش نمی دونم چی باید بخوام از خدا .........دلم یکی رو می خواد که سرمو رو شونه هاش بذارم یکی که بهم بگه چه کار کنم دلتنگتم مثل همیشه  ...
3 مرداد 1391

پدرم استوارترین تکیه گاه

خوب خیلی وقته چیزی ننوشتما این روزا مامانی و بابایی درگیر بیمارستان هستن  پدرم امسال روز پدر برای اولین بار حس کرده که باباش دیگه................ نمی دونم چی بگم خیلی سخته دیدن غم پدر .همش نگرانشم خدا به خودش و پدرش رحم کنه این روزا خیلی تلخم جوجه کوچولو ببخشیدددددددددددد امیدوارم شرایط اومدن شما زود زود مهیا بشه عزیزکم شاید این تلخی مامان کمتر بشه عزیزکم ...
17 خرداد 1391

تولد من

خوب یه سال دیگه هم گذشت و من بزرگتر شدم دیروز تولدم بود منتها نگرانی نمی ذاشت حالم خوب باشه می دونی بابا بزرگ مهربونم بیمارستانه و همه نگرانشیممممممممممم   پارسال مامانم همش می گفت ان شااله سال دیگه تولدت نی نی اومده باشه منتها امسال هم گذشت و ما هنوز تنهاییم کاش الان بودی پیشمممممممممممممممممممممممم نمی دونم روزگار چی می شه و چطوری می گذره ولی اینو می دونم که از خدا واسه همه سلامتی و دل خوش آرزو کردم امسال ..........و برای خودم حال خوش و!!!!!!!!!!!! تا ببینیم خدا امسال چه هدیه ای بهم میده :) ...
3 خرداد 1391

روز مادر

امروز روز مادره مامان عزیززززززززززززززززززززززززززم روزت مبارک می دونی که من همیشه عاشقتممممممممممم وای کوچولوی مامان نمی دونی ما چقدر خوشبختیم چون بهتریم مامان و مادر بزرگ دنیا رو داریم....مامان من مهربونتری صبورترین و عاشقترین مامان دنیاست از این بابت من خیلییییییییی خوشبختم .......از طرفی کلی هم عاشق تو هست وروجک من نمی دونی از هر سفری که رفته کلی چیز میز واست آورده من همیشه شرمندشم چون اونقدر که لیاقت مامانم هست دختر خوبی نبودم براش ولی خیلی دوسش دارم .خدای مهربون مامانمو همیشه در صحت و سلامت و پیروزی حفظ کنننننننننن بارانی از عشق و نَمی هم ستاره ارزانی تویی که در تبار معصومانه‌ی نگاهت، چشمان خسته‌ی من ستاره می‌چیند. ...
23 ارديبهشت 1391

خستگییییییییییییییییییییییییی

این روزا هوا عالیه ولی هوای دلم بدجوری ابریه ........این روزا خورشید زیبا هر روز می درخشه اما نمی دونم خورشید دلم بدجوری خاموشه .............این روزا دلم می خواد همش تو خیابونا قدم بزنم بی هیچ هدفی این همه حس تنهایی این روزا خیلی بده ...............راستش نمی دونم بگم این روزا جات پیش من خالیه یا نه................................نمی دونم دوست داشتم الان اینجا بودی یا نه.................این روزا تقریبا هیچ چی نمی دونم جز این که همیشه دوست دارم عزیزم
20 ارديبهشت 1391

یه مهمون عزیز

خوب وایییییییی هفته دیگه یه مهمون کوچولوی قلمبه داریمممممممممم نمی دونین چقدر ذوق دارم این قلمبه خان مثل خواهر زاده می مونه برامممممممممممممممم همه با خوشحالی منتظریم هورااااااااااااااااااااا خاله راحیل و رادوین کوچولو میان پیشمون دلم برای هر دوشون تنگ شده یه عالمههههههههههه ...
4 ارديبهشت 1391

روزهای زیبای بهاری

عسل مامان عشق مامان نمی دونی این روزا چقدر هوا خوبه اصلا دلت نمی خواد بیای سر کار!! هههههههه می چسبه بعد از یه خواب دلپذیر پاشی صبحانه بخوری بری کوه ،دشت ،پارک خلاصه روزهای بهاری زیبایی داریم امسال >>>>>>منتظرم روزایی بیاد که با هم بریم بیرون تو روزای بهاری سال عزیزکم می بوسمتتتتتتتتتتت 
30 فروردين 1391